چند روزی ست که با فتوای تحریم (=حرام بودن) ساخت فیلم شمس و مولانا، بحث شمس و مولانا باز شده و مطالبی که قبلا در سایت ها بود، باز خوانی میشود. مطالبی مثل توهین شمس به حضرت زهرا(س) یا کنایه مولانا به امیرالمؤمنین (ع) و امثال آن که در این نوشتار آن ها را مطرح نمیکنم، به نظرم بهترین ایراد به این دو نفر این هست که چرا حرفی از بزرگان دین نزدند? چرا اونطور که از بایزید بسطامی حرف زدن، حرفی از بزرگ عارف هستی، باب علم رسول الله حرفی نزدند?
با خوندن کتاب ملت عشق به این نتیجه رسیدم که اگر امام نباشد، انسان اگر در راه حق و معرفت هم قدم بردار گمراه خواهد شد، مثلا در این رمان میبینیم بحث محرم و نامحرمی رعایت نمیشود، هر چند گفته شده مولانا اهل سنت بوده و شهری که منبری آن مولانا باشد قطعا همه سنی بوده اند( برخی از اهل سنت اعتقادی به بحث نامحرم ندارد) اما اگر همه این ها را کنار بگذاریم این نکته قابل توجه است که چرا شمس بعد از ازدواج، با زن خود حتی در یک اتاق نخوابید اما زمانی که با آن دختر نامحرم بود، دست او را بوسیده و صورتش را نوازش کرده?
در نقد روش صوفیه نیز باید تامل کرد، اکثر آن ها جزو خراباتی ها هستند. طبق تقسیم بندی که از گذشته انجام شده عرفا و صوفیه را به دو گروه کلی تقسیم کرده اند: مناجاتی و خراباتی. 
مناجاتی به کسانی میگویند که اهل دعا هستند و از خدا خوف دارند و دایم الذکر اند. 
خراباتی هم کسانی بودند که فقط صفات جمال خدا را می‌دیدند و می‌گفتند هر که دلش پاک باشد به گناه آلوده نمیشود. و می‌گفتند ما به حقیقت هستی پی برده ایم و دیگری نیازی نیست نماز بخوانیم. !!!!!

یکی از مهمترین ایرادی هم که به این قوم صوفیه میتوان گرفت همین ترک نماز است. نمازی که رسول الله نیز آن را ترک نکرد. اما شاید بگویند پیامبر وظیفه تبلیغ داشته و باید نماز میخواند تا دیگران نیز یاد می‌گرفتند اما با یک سوال جواب میدهم، مگر افرادی مثل حضرت زهرا(س) حضرت زینب(س) جعفر طیار، حضرت عباس(ع) سلمان ابوذر مقداد و دیگر بزرگان وظیفه تبلیغ داشته اند? نکند اینها به حقیقت نرسیده اند و شمس رسیده?


مشخصات

آخرین جستجو ها